کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

روی ماه خداوند را ببوس

شنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۲، ۱۱:۱۹ ب.ظ

کتاب «روی ماه خداوند را ببوس»، داستان بلندی است از مصطفی مستور نویسنده اهوازی که حدودا 113 صفحه دارد و سال 1381 برگزیده جشنواره قلم زرین شده است. داستان کتاب با زاویه دید اول شخص مفرد روایت شده. زبان ونثر کتاب بسیار ساده و روان است به گونه ای که می شود کتاب را در یک تایم کوتاه یک روزه خواند. محتوای کتاب فلسفی است و حول محور شک و تردیدهای آدمی پیرامون خلقت و هستی و وجود خداوند می گردد، سوالاتی که به ذهن همه مان خطور می کند. شخصیت محوری داستان شخصی است به نام یونس که فلسفه و جامعه شناسی خوانده و حال، موضوع پایان نامه دکتری اش پژوهشگری اجتماعی است و تحلیلی است جامعه شناسانه از علت خودکشی دکتر محسن پارسا، فیزیکدان موفق معاصر که خود را از طبقه هشتم یک برج پرت می کند کف خیابان و می میرد. در موازات تحقیق و پژوهش یونس و شک و تردیدهاش درباره خداوند و ماهیت وجودی اش، نامزدش، سایه و مهرداد رفیق قدیمی اش به گونه ای دیگر درگیر ماجرا هستند. سایه دانشجوی الهیات است و موضوع پایان نامه اش مکالمات خدا با موسی است هرچقدر سایه به خدا یقین دارد؛ یونس دچار شکی است که به تازگی مثل خوره به جانش افتاده و این موضوع در جریان داستان، سایه می اندازد بر عشق این دو تا آنجا که نامزد یونس عنوان می کند بین عشق او و عشق به خدا ناگزیر است خدا را انتخاب کند. مهرداد دوست یونس نیز به گونه ای دیگر دچار ابهاماتی است، او ساکن آمریکا است جولیا همسر مهرداد نیز مانند یونس درگیر سوالاتی فلسفی بوده که حالا به علت بیماری در بستر مرگ است  مهرداد به ایران آمده تا مادرش را پیش دخترش ببرد تا تنها نباشد. در این سفر با یونس ملاقات می کند و در جریان پژوهش های یونس با او همراه می شود. در پایان یونس با شنیدن روایت یک راننده تاکسی و به پرواز در آوردن بادکنک یک کودک گریان در پارک و شوق کودک که گمان می کند بادکنک اش به خدا رسیده، بار دیگر بارقه ای از یقین در دلش جوانه می زند.

  • کافه داستان

مجموعه داستان کنیزو

جمعه, ۲۴ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۲۱ ق.ظ

مجموعه داستان کنیزو

کنیزو اولین مجموعه داستان منیرو است که در دهه شصت چاپ شده. محور همه داستان های این مجموعه زن و مسائل پیرامون اوست. تن فروشی زنان، ازدواج زودهنگام دختران، تعصباتی با برچسب غیرت که موجب سلاخی و قتل زنان می شود، تنهایی زنان و احساساتشان، آشفتگی روحی زن، روشنفکری زن و تأثیر آن بر مناسبات زندگی شخصی این قشر دغدغه هایی است که منیرو در مجموعه داستان کنیزو به آن ها پرداخته است. این مجموعه شامل نه داستان کوتاه است:

کنیزو، شب بلند، آبی ها، طاووس های زرد، دریا در تاکستان ها، مانا مانای مهربان، پرشنگ، مشنگ و جمعه خاکستری.

اغلب داستان ها با زاویه دید سوم شخص محدود به یکی از شخصیت ها روایت شده است. کنیزو بهترین و برجسته ترین داستان این مجموعه است.

نویسنده:منیرو روانی پور

  • کافه داستان

جمعه خاکستری

جمعه, ۲۴ تیر ۱۴۰۱، ۰۱:۰۳ ق.ظ

جمعه خاکستری روایت دیگری است از تنهایی و آشفتگی یک زن. زنی تحصیلکرده که به جهت خیانت همسرش، از او جدا شده و تنها زندگی می کند. خستگی، آشفتگی و ناامیدی زن بن مایه اصلی داستان است. زن روز جمعه در خانه است و حال روحی مناسبی ندارد با خروجش از خانه حالش آشفته تر می شود در پایان داستان با آمدن کبوتری به اتاقش، حال روحی اش تا حدودی سامان می یابد تا جایی که در تکاپوی رسیدگی به خود برمی آید که با مرگ کبوتر بار دیگر دچار یأس می شود و به تخت خواب پناه می برد.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

  • کافه داستان

مشنگ

پنجشنبه, ۲۳ تیر ۱۴۰۱، ۰۶:۱۸ ب.ظ

مشنگ داستان زندگی زنی روشنفکر و اهل کتاب است. زن تو بیمارستان مرده و داستان روایتگر حوادثی است که از بیمارستان تا سردخانه و سپس مرده شور خانه برای زن رخ می دهد. زن، مرده اما حاضر و ناظر است بر همه اتفاقاتی که بر او می گذرد. او طی این مدت علی رغم اینکه مرده با آدم های قصه صحبت هم می کند. داستان مایه طنز دارد و با جمله طنز آمیز او زیر خاک پایان می یابد:«چطوری، سوسک نازنین»

این داستان هم داستان تنهایی عمیق یک زن است زنی که مثل زنهای دیگر نیست.

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

  • کافه داستان

پرشنگ

سه شنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۸ ب.ظ

پرشنگ زنی است کرد که در کلینیکی بستری است هم تختی اش زنی تحصیلکرده و روشنفکر است که برای درمان به جای دوری آمده تا کسی کنارش نباشد، در واقع تنهایی را انتخاب کرده. همه دل مشغولی اش قصه نوشتن و کتاب است از طرفی نگران وقت هایی است که به سبب بیماری دارد از دست می دهد اما پرشنگ زنی بی خیال است که همه دغدغه اش ملاقات با همسرش می باشد و این انتظار همراه با شادی و رضایت زن از این اتفاق است و در نهایت ملاقات عاشقانه این دو با هم حسرتی غریب در زن روشنفکر قصه ایجاد می کند.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

  • کافه داستان

مانا، مانای مهربان

دوشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۴۵ ق.ظ

زنی تنها در سواحل بوشهر با یک افسر جوان نیروی دریایی آشنا می شود و ارتباطی میان این دو شکل می گیرد تا آنجا که مرد به آپارتمان زن در تهران رفت و آمد می کند. در این داستان هم به آبی های دریایی و عاشق شدن شان اشاره شده و داستان در ذهن شخصیت زن  با وهم و خیال آمیخته است. تنهایی عمیق زن بار دیگر بن مایه اصلی داستان است.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور 

  • کافه داستان

دریا در تاکستان ها

دوشنبه, ۲۰ تیر ۱۴۰۱، ۰۹:۵۶ ق.ظ

دریا در تاکستان ها، روایت تنهایی یک زن است. ذهن شخصیت داستان از فرط تنهایی مشوش است. برای گریز از تنهایی و فکر و خیال با تلفن شماره ای را به صورت تصادفی می گیرد و با فرد پشت خط صحبت می کند. شخصیت زن هم زمان دچار نوعی کابوس یا وهم و خیال است که یقینا ریشه در گذشته او دارد. کابوس غرق شدن قایق یا کشتی ای وسط یک طوفان دریایی و زنی که در حال غرق شدن است...البته، دریا و غرق شدن زن میتواند نماد تنهایی عمیق او هم باشد... با فرد پشت خط قرار می گذارد مرد به دیدنش می آید. وسایل خانه زن و لباس هایش صورتی است او حوله ای صورتی به مرد میدهد تا دست و رویش را خشک کند مرد که تخت خواب او را هم صورتی می بیند می پرسد آیا به رنگ صورتی علاقه دارد ؟ پاسخ زن مرد را وحشت زده می کند و باعث می شود آنجا را ترک کند. زن بار دیگر در تنهایی غرق می شود.

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

  • کافه داستان

طاووس های زرد

يكشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۹ ق.ظ

طاووس های زرد گفتگوی دو روح است روح مادر و دختری  که مرده اند. مادر از گذشته می گوید از مرگ دختر از روح سرگردانش، از مردم آبادی، نحوه مرگش و دست های سرگردان  او.

فانوس دختر چهارده ساله زیبایی است که با برادرانش زندگی می کند. دخترک کنار چاه آبادی، مرد جوان غریبه ای را با مشک آب سیراب می کند این موضوع دستمایه پچ پچ زنان آبادی می شود. مرد مدتی چوپان خانه آنهاست. فانوس شبی از خانه می گریزد و به آغل او پناه می برد اما برادرانش او را پیدا می کنند و به فجیع ترین شکل دخترک را به قتل می رسانند و از آبادی می گریزند روح دخترک  سال ها سرگردان آبادی است مرد چوپان هم که مردم معتقد بودند اهل اونا یا مرگ دخترک است ناپدید می شود. 

این داستان به رسمی بسیار رایج در میان مردمانی می پردازد که در آن مرد به بهانه تعصب و غیرت با کوچکترین خطای زن یا عشق او به مردی حق خود می داند که جان او را بگیرد.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده:منیرو روانی پور 

  • کافه داستان

آبی ها

چهارشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۶ ق.ظ

داستان آبی ها به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده. منیرو در رمان «اهل غرق» هم به صورت بسیار مفصل به افسانه پری های دریایی یا آبی ها پرداخته است که پیش از این آن را خوانده ام. بسیار رمان جذابی است.

( آبی ها و سرخ ها موجوداتی دریایی اند که نیمی انسان و نیمه دیگرشان ماهی است.)

زاویه دید داستان اول شخص است و از زبان یکی از کودکان آبادی روایت می شود. پدربزرگ این دخترک به دریا رفته و او با مادربزرگش و زنان دیگر منتظر مردهای آبادی هستند. دریا آرام است و همه مردهای آبادی با جهاز به دریا زده اند. یکی از آبی ها در یک شب مهتابی به ساحل آمده و به دنبال ماهیگیری است که عاشق اوست اما او از آبادی رفته. حالا هروقت ماه کامل در آسمان ظاهر می شود به ساحل می آید و ناله و زاری می کند. تا ماه جای ماهیگیر را به او نشان بدهد. زن ها طلسم ها را درمی آورند تا پری دریایی آن ها را جمع کند و ببرد زیر آتش بگذارد بلکه گمشده اش را بیابد و مردان دریا هم به سلامت از دریا برگردند. ابرها ماه را می پوشاند و پری دریایی به دریا می رود. زن ها که از بازگشت مردها ناامید می شوند لباس سیاه می پوشند و طبل می زنند تا دریا نعش مردها را پس بدهد. یک شب پری دریایی به پشت در خانه مادربزرگ دخترک می آید و پاهایش را از او قرض می گیرد تا به دنبال ماهیگیر برود و نیمه ماهی اش را هم به مادربزرگ می دهد اما پری دریایی در خشکی می میرد و باز نمی گرد. مادربزرگ که حالا شبیه پری دریایی است در انتظار  پدربزرگی است که ممکن است دیگر برنگردد و اسیر آبی ها شده باشد.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

  • کافه داستان

شب بلند

دوشنبه, ۱۳ تیر ۱۴۰۱، ۰۶:۱۷ ب.ظ

شب بلند داستانی است با موضوع کودک همسری. حوادث داستان در روستای جفره اتفاق می افتد. شب هنگام است مریم دخترکی است که هم بازی اش گلپر، به خانه بخت رفته و فریادهای جگر خراشش روستا را پر کرده و باعث ترس و وحشت مریم شده به گونه ای که شب ها کابوس می بیند تا اینکه گلپر در شب زفاف جانش را از دست می دهد. محور این داستان هم مانند دیگر آثار منیرو پرداختن به یکی از معضلات و سنتهای پوسیده و غلط در ارتباط با دختران است...

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده:منیرو روانی پور

  • کافه داستان