دریا در تاکستان ها
دریا در تاکستان ها، روایت تنهایی یک زن است. ذهن شخصیت داستان از فرط تنهایی مشوش است. برای گریز از تنهایی و فکر و خیال با تلفن شماره ای را به صورت تصادفی می گیرد و با فرد پشت خط صحبت می کند. شخصیت زن هم زمان دچار نوعی کابوس یا وهم و خیال است که یقینا ریشه در گذشته او دارد. کابوس غرق شدن قایق یا کشتی ای وسط یک طوفان دریایی و زنی که در حال غرق شدن است...البته، دریا و غرق شدن زن میتواند نماد تنهایی عمیق او هم باشد... با فرد پشت خط قرار می گذارد مرد به دیدنش می آید. وسایل خانه زن و لباس هایش صورتی است او حوله ای صورتی به مرد میدهد تا دست و رویش را خشک کند مرد که تخت خواب او را هم صورتی می بیند می پرسد آیا به رنگ صورتی علاقه دارد ؟ پاسخ زن مرد را وحشت زده می کند و باعث می شود آنجا را ترک کند. زن بار دیگر در تنهایی غرق می شود.
از مجموعه داستان«کنیزو»
نویسنده: منیرو روانی پور