کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

پرشنگ

سه شنبه, ۲۱ تیر ۱۴۰۱، ۱۰:۵۸ ب.ظ

پرشنگ زنی است کرد که در کلینیکی بستری است هم تختی اش زنی تحصیلکرده و روشنفکر است که برای درمان به جای دوری آمده تا کسی کنارش نباشد، در واقع تنهایی را انتخاب کرده. همه دل مشغولی اش قصه نوشتن و کتاب است از طرفی نگران وقت هایی است که به سبب بیماری دارد از دست می دهد اما پرشنگ زنی بی خیال است که همه دغدغه اش ملاقات با همسرش می باشد و این انتظار همراه با شادی و رضایت زن از این اتفاق است و در نهایت ملاقات عاشقانه این دو با هم حسرتی غریب در زن روشنفکر قصه ایجاد می کند.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی