کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

آبی ها

چهارشنبه, ۱۵ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۱۶ ق.ظ

داستان آبی ها به سبک رئالیسم جادویی نوشته شده. منیرو در رمان «اهل غرق» هم به صورت بسیار مفصل به افسانه پری های دریایی یا آبی ها پرداخته است که پیش از این آن را خوانده ام. بسیار رمان جذابی است.

( آبی ها و سرخ ها موجوداتی دریایی اند که نیمی انسان و نیمه دیگرشان ماهی است.)

زاویه دید داستان اول شخص است و از زبان یکی از کودکان آبادی روایت می شود. پدربزرگ این دخترک به دریا رفته و او با مادربزرگش و زنان دیگر منتظر مردهای آبادی هستند. دریا آرام است و همه مردهای آبادی با جهاز به دریا زده اند. یکی از آبی ها در یک شب مهتابی به ساحل آمده و به دنبال ماهیگیری است که عاشق اوست اما او از آبادی رفته. حالا هروقت ماه کامل در آسمان ظاهر می شود به ساحل می آید و ناله و زاری می کند. تا ماه جای ماهیگیر را به او نشان بدهد. زن ها طلسم ها را درمی آورند تا پری دریایی آن ها را جمع کند و ببرد زیر آتش بگذارد بلکه گمشده اش را بیابد و مردان دریا هم به سلامت از دریا برگردند. ابرها ماه را می پوشاند و پری دریایی به دریا می رود. زن ها که از بازگشت مردها ناامید می شوند لباس سیاه می پوشند و طبل می زنند تا دریا نعش مردها را پس بدهد. یک شب پری دریایی به پشت در خانه مادربزرگ دخترک می آید و پاهایش را از او قرض می گیرد تا به دنبال ماهیگیر برود و نیمه ماهی اش را هم به مادربزرگ می دهد اما پری دریایی در خشکی می میرد و باز نمی گرد. مادربزرگ که حالا شبیه پری دریایی است در انتظار  پدربزرگی است که ممکن است دیگر برنگردد و اسیر آبی ها شده باشد.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده: منیرو روانی پور

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی