کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

طاووس های زرد

يكشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۱، ۱۱:۳۹ ق.ظ

طاووس های زرد گفتگوی دو روح است روح مادر و دختری  که مرده اند. مادر از گذشته می گوید از مرگ دختر از روح سرگردانش، از مردم آبادی، نحوه مرگش و دست های سرگردان  او.

فانوس دختر چهارده ساله زیبایی است که با برادرانش زندگی می کند. دخترک کنار چاه آبادی، مرد جوان غریبه ای را با مشک آب سیراب می کند این موضوع دستمایه پچ پچ زنان آبادی می شود. مرد مدتی چوپان خانه آنهاست. فانوس شبی از خانه می گریزد و به آغل او پناه می برد اما برادرانش او را پیدا می کنند و به فجیع ترین شکل دخترک را به قتل می رسانند و از آبادی می گریزند روح دخترک  سال ها سرگردان آبادی است مرد چوپان هم که مردم معتقد بودند اهل اونا یا مرگ دخترک است ناپدید می شود. 

این داستان به رسمی بسیار رایج در میان مردمانی می پردازد که در آن مرد به بهانه تعصب و غیرت با کوچکترین خطای زن یا عشق او به مردی حق خود می داند که جان او را بگیرد.

 

از مجموعه داستان«کنیزو»

نویسنده:منیرو روانی پور 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی