جمعه خاکستری
جمعه خاکستری روایت دیگری است از تنهایی و آشفتگی یک زن. زنی تحصیلکرده که به جهت خیانت همسرش، از او جدا شده و تنها زندگی می کند. خستگی، آشفتگی و ناامیدی زن بن مایه اصلی داستان است. زن روز جمعه در خانه است و حال روحی مناسبی ندارد با خروجش از خانه حالش آشفته تر می شود در پایان داستان با آمدن کبوتری به اتاقش، حال روحی اش تا حدودی سامان می یابد تا جایی که در تکاپوی رسیدگی به خود برمی آید که با مرگ کبوتر بار دیگر دچار یأس می شود و به تخت خواب پناه می برد.
از مجموعه داستان«کنیزو»
نویسنده: منیرو روانی پور