کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

شعر تازه (تک درخت سه)

دوشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۴:۲۶ ب.ظ

شعر تازه یا تک درخت سه هم ماجراهای آقای روشن شاعر است. اینبار در میان شاعران انجمن در حالی که فرزندانش هم حضور دارند میخواهد شعر تازه اش را بخواند اما وقتی پشت میکروفون می رود به گله و شکایت از برگزارکنندگان جلسه می پردازد و خود را پیشکسوت و بهترین شاعر شهر می داند. حاضران از او میخواهند که وقت جلسه را نگیرد و شعرش را بخواند اما او بیشتر هذیان می گوید و هر چقدر در جیب هایش می گردد شعری نمی یابد و حافظه اش هم یاری نمی کند که شعر تازه ای سروده یا نه، او را در حالی که می لرزد پایین می آورند… 

از مجموعه داستان «لبخند انار»

نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی