کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

بچه های ایران (تک درخت دو)

دوشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۵۱ ب.ظ

بچه های ایران یا تک درخت دو برش دیگری است از زندگی  شاعر تک درخت یک . کسی که خود را بهترین شاعر شهر میداند. در این داستان پسرش ایرج که ساکن خارج از کشور است به ایران آمده و با دوربینی از همه لحظات زندگی پدرش فیلم میگیرد تا هم به همسر و فرزندانش نشان دهد و هم هرگاه در غربت دلتنگ شد با این فیلم ها خود را آرام کند. اما پدر از اینکه همه لحظات شخصی زندگی اش سوژه دوربین ایرج شده دلگیر است و از او گلایه می کند. دست آخر هم برای اینکه فرزندش را نرنجاند با سرو وضعی مرتب جلوی دوربین ایرج می نشیند و برای همسر خارجی ایرج و نوه هایش حرف میزند و و با تأکید بر اینکه آنها ایرانی اند از آنها میخواهد به ایران سر بزنند. تصویر آخر دوربین ایرج درخت توی باغچه است، درختی که پشت تصویر پدرش قرار دارد.

از مجموعه داستان «لبخند انار»

نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی