کافه داستان

یادداشت های من

کافه داستان

یادداشت های من

تک درخت

يكشنبه, ۲۲ خرداد ۱۴۰۱، ۱۲:۵۷ ب.ظ

تک درخت داستان شاعری است با تخلص «روشن» که کتاب شعرش را خودش چاپ کرده، کتابفروشی ها کتابش را قبول نمی کنند چون خریداری ندارد، زن و بچه اش هم به عنوان شاعر قبولش ندارند اما او خود را بهترین شاعر شهرش می داند. تو بازار سر راه خانواده ای مسافر قرار می گیرد که در حال خریدند، یک جلد از کتاب را با امضای خودش با اصرار به آنها تقدیم می کند..

خوب البته در حال حاضر هم کم نیستند شعرا و نویسندگانی که کتاب را با هزینه شخصی چاپ می کنند و سر دست شان می ماند. از نزدیک با این دوستان در ارتباط بوده ام بعضی شان حقیقتا کار درخوری ندارند اما برخی از آنها هم مورد اجحاف قرار گرفته اند و کارشان علی رغم شایستگی دیده نشده...

از کتاب «لبخند انار»

نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی