شش تا موز
شش تا موز، باز هم داستان طبقه فرودست جامعه است. داستان نداشتن ها و حسرت ها. بنّایی روستایی که پیر شده و حالا برای اینکه بیکار نماند چهارچرخه ای را اجاره کرده تا با فروش میوه و سبزی امرار معاش کند. این وسط، موز که میوه ای گران و خارجی است تازه به بازار آمده. با اصرار آقا رضا وانتی، میان تره بارش شش عدد موز هم می آورد تا در یکی از محله های پایین شهر بفروشد اما مشتری ها علی رغم اینکه بچه هایشان زار می زنند برای موز، توان خرید ندارند و این میوه را از او نمی خرند. پیرمرد برای اینکه مشتری هایش را از دست ندهد موزها را قطعه قطعه می کند و مجانی به بچه ها می دهد. این کار باعث می شود مشتری ها همه میوه ها و سبزی هایش را بخرند. زنش به او پیشنهاد می کند از این پس موز بیاورد درآمدش خوب است پیرمرد لبخند می زند اما لبخندی تلخ.
از مجموعه داستان «لبخند انار»
نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی
این مجموعه داستانی که دارین راجب دونه دونه ی داستان هاش صحبت کنین و معرفی میکنین کتاب به چاپ رسیده برای چه سالی هست؟